مهمانان نا خوانده !
نوری نوری

سالهاست مهاجران افغانی در ایران به میهمانان ناخوانده ای تبدیل شده اند که حضورشان سنگین و بارشان غیر قابل تحمل مینماید. جرمی نیست که به نامشان ثبت نشود و نیزدرد و بلائی که مسئولیتش را به گردنشان نیاندازند و بیشترین سهم اما در آرایش میدان چنین اشفته بازاری نصیب وسائل ارتباط جمعی یومیه است (روزنامه ها و تلویزیون) که دیواری کوتاه تر و نیز امن تر از دیوار مهاجران بی پناه افغانی جهت جولان و خود نمائی پیدا نکرده اند. چرا که بی باکانه و بدون ترس از هر گونه سرزنش و یا نقدی مینویسند.

سال گذشته برخی از  مقامات دولتی ایران نسبتي 35% درصدي جرايم را به افغانهاي مهاجر دادند. بازتاب اين آمارها و تحليلها در توجيه افكار عمومي ايرانيان و در توليد آثار قلمي و هنري و ارائه تصويري دگرگونه از افغانها، آنچنان وسيع و غير قابل باور بود  طوری که مردم عادی ایران هم این تهمت ها را باور کرده و همه جرایم را به افغانها نسبت داده و می دهند.

علاوه بر عناوین مختلف که در رسانه ها به مهاجرین افغان داده می شود، رسانه هاي جمهوري اسلامي ايران دو ادعای بزرگ را اغلب و به مناسبت هاي مختلف بازتاب می دهند و در نتيجه، پيوسته بر سر زبان و قلم و توليدات هنري ايرانيان جاري مي شوند. ادعاي اول اين است كه افغانها عامل تشديد ناامني اجتماعي و بزهكاري در ايران بوده ميزان جرايم و جنايات را افزايش داده اند و جرايم آنها در ايران در قياس با جرايم و جنايات شهروندان ايراني در مقياسي بسيار بالا قرار دارد. ادعاي دوم اين است كه افغانستان منشاء مواد مخدر و توليد ترياك است. نتيجتا، اين صرفا افغانها هستند كه جوانان

 ايران را به اعتياد كشانده اند. ادعاهاي ديگري چون: انتقال بيماري، تروريسم، سلاح و كالاي قاچاق توسط افغانها نيز گهگاهی در  رسانه هاي جمهوري اسلامي به چشم می خوردبه تجربه ثابت شده است که  بنياد اين گونه معلومات را نه آمارهاي واقعي و نه پژوهش ها و كارشناسي هاي منصفانه و جرم شناختي بلكه "فرافكني"ها و"بزرگ سازي"هاي "عامدانه" شكل مي دهد؛ مهاجران افغاني در ايران كه بي زبان ترين و بي پناه ترين مهاجران در جهان نيز هستند،مضر تر و خطرناک تر از مهاجرین سایر کشور ها در ایران است. به همين دليل، مهاجران عراقي در ايران با وجود جنگ زيانبار هشت ساله ميان ايران و عراق، از احترام و جايگاه بهتري نسبت به افغانها برخوردارند؛ چرا كه در قياس با افغانهاي مهاجر، هم زبان و هم پناهگاه قويتري دارند.

بزرگترين جمعيت مهاجر افغان در پاكستان سكونت دارند. گذشته از آن، پاكستان با افغانستان بيش از دو برابر افغانستان و ايران مرز مشترك دارد كه در هيچ نقطه از اين مرز وسيع و طولاني مانع و سيم خارداري نصب نشده است. روزانه از سراسر اين مرزها هزاران انسان بدون ويزا و پاسپورت از اين سو به آن سو مي روند حتم دارم كه حد اقل بيش از 5 ميليون افغان در نقاط مختلف پاكستان پراكنده شده اند. برخي از آنان در رده هاي دولتي نيز مستقر شده اند. در بازار و صنعت و تجارت مشغولند و غالب آنان دو تابعيتي نيز هستند. روزنامه ها و مطبوعات پاكستان با وجودي كه بسيار حرفه اي تر از مطبوعات ايران است و مسايل افغانستان را دقيق تر و كارشناسانه تر از ايراني ها دنبال مي كنند، تا كنون حتي براي يكبار از ميزان بالاي جرم و جنايت افغانهاي 5 ميليوني مقيم پاكستان ياد نكرده اند. آيا اين كشور همچون ايران "اداره ثبت جرايم"، "نيروي انتظامي"، "وزارت كشور"، "قاضي و دادگاه، " كارشناس و متخصص" و "شوراي افاغنه" ندارد تا هرسال و هر ماه همچون مقامات ايران آمارهاي كلان بدهد؟!

 ده‌هاهزارافغان ساكن استراليا و نيوزيلند هستند، صدهاهزار ديگر در اروپاي غربي و شرقي ساكنند و شمار كثيري در ايالات متحده و كانادا زندگي مي كنند. جمعيت انبوهي از مهاجران افغان از دهه ها پيش در كشورهاي حايل اروپاي شرقي و در آسياي ميانه به خصوص تركمنستان، ازبكستان و تاجيكستان زندگي مي كنند. شمار زيادي افغان ساكن كشورهاي مسلمان عربي مي باشند و در مشاغل گوناگون فعالند. همچنين در كشورهايي نظير هند، تركيه و سائر ممالك جهان، افغانها به تعداد قابل توجهي حضور دارند. چرا ميزان جرم و جنايت افغانها در اين كشورها هيچگاه "بالا" اعلام نمي شود و يا بالا نمي رود؟!

 چرا يكبار هم نشنيده ايم مجرمان افغان را در اين كشورها با بوق و كرنا بنام مليت شان به دار آويزند و يا به زندان افگنند؟


June 2nd, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي